شب یلدا یا شب چله ، یکی از کهنترین جشنهای ایران، نزدیک به چند هزار سال است که اقوام ایرانی، افغان، تاجیک و ازبک آن را جشن میگیرند. این شب که یکی از شبهای مقدس در ایران باستان بوده، از سال ۵۰۲ قبل از میلاد و در زمان داریوش یکم وارد تقویم رسمی ایران شده است. یلدا به زمان بین غروب آفتابِ ۳۰ آذر (آخرین روز پاییز) تا طلوع آفتاب اول دی ماه (اولین روز زمستان) گفته میشود. این شب که بلندترین و طولانیترین شب سال است، مصادف با انقلاب زمستانی بوده و پس از آن، طول روزها در نیم کرهی شمالی، بلندتر و طول شبها کوتاهتر میشود.
ریشهی نام یلدا و چلّه
«یلدا» برگرفته از واژهای سُریانی به معنای زایش است. شب یلدا را شب «میلاد خورشید» نیز مینامند.
در روزگاران گذشته که کشاورزی، بنیان زندگی مردم را تشکیل میداده، با گذشت زمان و کسب تجربه توانستند فعالیتهایشان را با گردش خورشید، تغییر فصول، بلندی و کوتاهی روز و شب و جهت و حرکت ستارگان تنظیم نمایند. با ملاحظهی بلندی بعضی از روزها و فصول و دریافتن اینکه در آن روزها از نور و روشنایی خورشید بهرهی بیشتری میبرند، این اعتقاد که تابش نور خورشید نماد نیک و موافق بوده و با تاریکی و ظلمت شب در نبرد است، به وجود آمد. به همین دلیل با کشف اینکه کوتاهترین روز، آخرین روز پاییز و شب اول زمستان است، آن شب را شب زایش خورشید (مهر) نامیده و آن را آغاز سال قرار دادند. کریسمس مسیحیان نیز ریشه در همین اعتقاد دارد.
«چله» نیز به دلیل تقارن آن با چهل روز اول زمستان یا «چله بزرگ» میباشد. در حقیقت، در یک سال خورشیدی، چله به دو موقعیت از سال گفته میشود: یکی با آغاز تابستان در تیرماه و دیگری با آغاز زمستان در دی ماه. هر کدام از این چلهها نیز از دو بخش بزرگ (چهل روز) و کوچک (بیست روز) تشکیل شده است.
فلسفهی شب یلدا
در گذشته، تاریکی، نمایندهی اهریمن بود و چون در طولانیترین شب سال نیز تاریکی اهریمنی بیشتر است، این شب برای ایرانیان نحس بود. چون فرا میرسید، آتش میافروختند تا تاریکی و عاملان اهریمنی و شیطانی، نابود شده و بگریزند. مردم گرد هم جمع شده و شب را با خوردن، نوشیدن، شادی و پایکوبی و گفتگو به سر میآوردند و خوانی ویژه میگستردند.
سفره شب یلدا «میَزد (Myazd)» نام داشت. این سفره که شامل میوههای تر و خشک و آجیل (یا به اصطلاح زرتشتیان «لُرک (Lork)») بود، به افتخار «اورمزد» و «مهر» یا خورشید برگزار میشد. بهعلاوه، برای هر مراسمِ جشنی، ادوات نیایش مانند آتشدان، عطردان، بخوردان، برسم و غیره نیز در آن سفره وجود داشت.
آنها تا سپیده دم بیدار مانده و در کنار یکدیگر خود را سرگرم میساختند تا اندوهِ غیبتِ خورشید و تاریکی و سردی، روحیهی آنان را تضعیف نکند و با به روشنایی گراییدن آسمان به رختخواب میرفتند تا لختی بیاسایند.
فردای شب یلدا از قول ابوریحان بیرونی
ابوریحان بیرونی این جشن را «میلاد اکبر» نامیده که منظور از آن را «میلاد خورشید» دانسته است. روز بعد از شب یلدا یعنی روز اول دی ماه را «خور روز»، به معنای روز خورشید مینامیدند. در آثارالباقیه ابوریحان بیرونی از آن به عنوان «خور» یاد شده و در قانون مسعودی نسخهی موزه بریتانیا در لندن، به نام «خُره روز» ثبت شده است. خور روز در ایران باستان، روز برابری انسانها بوده است. در این روز، جنگ و خونریزی، حتی کشتن گوسفند و مرغ هم ممنوع بود. این موضوع را دشمنانی که با ایرانیان در جنگ بودند نیز میدانستند و در جبههها رعایت میکردند. خونریزی به طور موقت متوقف میشد و خیلی اوقات دیده میشد که همین قطع موقت جنگ، سرانجام به صلحی طولانی مدت میانجامیده است. در آیین مهر، ارتکاب هر کار بدِ کوچک در روز تولد خورشید، گناهی بسیار بزرگ شمرده میشد.
ابوریحان در آثارالباقیه دربارهی دی ماه نوشته:
«دی ماه، نخستین روز آن خرم روز است و این روز و ماه، هر دو به نام خداوند است که هرمزد نامیده میشود، یعنی حکیم و دارای رای و آفریدگار. در این روز عادت ایرانیان چنین بود که پادشاه از تخت شاهی پایین میآمد و جامه سفید میپوشید و در بیابان بر فرشهای سپید مینشست و دربانها و یساولان را که شکوه پادشاه با آنهاست، به کنار میراند و هرکس که میخواست پادشاه را ببیند، خواه دارا و خواه نادار، بدون هیچگونه نگهبان و پاسبان، نزد شاه میرفت و با او به گفتگو میپرداخت و در این روز پادشاه با برزگران مینشست و در یک سفره با آنها خوراک میخورد و میگفت: من مانند یکی از شماها هستم و با شماها برادرم، زیرا استواری و پایداری جهان به کارهایی است که با دست شما انجام میشود و امنیت کشور نیز با من است، نه پادشاه را از مردم گریزی است و نه مردم را از پادشاه، پس من که پادشاه هستم، با شما برزگران برادر هستم و مانند دو برادر مهربان خواهیم بود.» (پچواک آثارالباقیه، ابوریحان بیرونی، ص ۲۵۶ و ۲۵۷)
آیین شب یلدا در ایران امروز
امروزه نیز مردم، سفرهای که به آن سفره یلدا یا چله میگویند، پهن کرده و با انواع خوراکیها از جمله خشکبار، آجیل شب یلدا و همچنین از مهمترین ملزومات شب یلدا یعنی انار دانه شده و هندوانه تزئین میشود. برای نیاکان ایرانیها که به آئین مهر دلبستگی داشتند، رنگ قرمز، نماد نور خورشید بود. بنابراین، رنگ سرخ انار و هندوانه در سفره شب یلدا نیز اشاره به همین موضوع دارد.
خانوادهها در این شب، گرد هم میآمدند و بزرگان خانواده، برای همه قصه تعریف میکردند. شاهنامه خوانی نیز از جمله رسومی است که از دیرباز در میان ایرانیان رواج داشته است. همچنین مرسوم است که در این شب، بزرگ خانواده، تفألی به دیوان حافظ میزند و افراد اهل ذوق و شاعری، سرودههای خود را برای دیگران میخوانند. در مجموع، اینها آدابی است که از فرهنگ باستانی مهر در میان مردم باقی مانده و هر سال با شب یلدا نو میشود.
منابع: