در یک روز معمولی، ساعات زیادی صرف پاسخ به سوال هایی میشود، اما الان میخواهیم برعکس آن جلو برویم. در اینجا میخواهیم بر روی سوالات بی پاسخ تمرکز کنیم. سوالاتی که هیچکس نمیتوانید پاسخ آنها را بیابید چرا که آنها ناشناخته اند.
شناور بودن در این معماها، هیجانانگیز است چون آنها شما را به مرزهای دانش میبرند که شما هرگز نمیدانستید چهچیزی را آنجا پیدا خواهید کرد.
سوالات بی پاسخ
پس به دو سوال که هیچکس در زمین توانایی پاسخ به آن را ندارد، میپردازیم:
-
چند جهان داریم؟
گاهی اوقات به تمامی کوهها و صحراها مینگرم و سعی میکنم عظمت زمینمان را درک کنم و بعداً میفهمم که شیء بزرگتر از آن را هر روز ما میبینیم که عیناً میتواند یک میلیون کره زمین را در خود جای دهد.
خورشید بهطور غیر قابل باوری بزرگ است. اما در مقایسه با طرح بزرگ جهان، همانند سر سوزنی است.
یکی از حدود ۴۰۰ میلیارد ستاره در کهکشان راه شیری، که آن را همانند یک مه سفید کم رنگ که در شبی صاف در پهنای آسمان کشیده شده است میبینید.
این عظمت بزرگتر نیز میشود. حدود ۱۰۰ میلیارد کهکشان قابل شناسایی با تلسکوپهایمان در فضا وجود دارد.
پس اگر هر ستاره بهاندازهی یک شن ماسه واحد باشد، فقط کهکشان راه شیری آنقدر ستاره دارد که برای پرکردن ساحلی به اندازه حدودی ۱۰ در ۱۰ متر با عمق ۱ متر با شن کافی است.
اما کل کره زمین به اندازه کافی ساحل برای نمایش کل ستارگان تمام جهان ندارد. ساحلی برای اینکار باید حدود صدها میلیون کیلومتر طول داشته باشد.
نظریه استیفن هاوکینگ
به نظر استیفن هاوکینگ، جهان پر از ستاره است. اما او و سایر فیزیکدانان امروزه بر این عقیدهاند که جهان هنوز بهطور غیرقابل باوری بزرگتر است.
فضا به خودی خود با شتابی افزاینده متورم میشود. بخش اعظمی از کهکشانها با چنان سرعتی در حال دور شدن از ما هستند که هیچوقت نورشان به ما نخواهد رسید.
آنها همه با هم، یک عمارت عظیم و یکهای را میسازند که از قوانین فیزیکی یکسانی تبعیت میکنند و از اتمها، الکترونها، پروتونها، کوارکها، نوترینوهای یکسانی تشکیل شدهاند که ما نیز از آنها تشکیل شدهایم.
هرچند، نظریههای اخیر فیزیک، بهطور خاص نظریه ریسمان، امکان وجود بیشمار جهان موازی را مطرح میکند که از ذرات بنیادی متفاوتی تشکیل شدهاند که خصوصیات و قوانین متفاوتی را دارند.
اغلب این جهانها حتی میتوانند میزبان حیات باشند و میتوانند در نانو ثانیهای بهوجود آید و از بین بروند.
از اینها بگذریم، همه این جهانها باهم جهان چندگانه گستردهای از جهانهای امکانپذیر با ۱۱ بعد را تشکیل میدهند که شگفتیهایشان از خیالاتیترین تصوراتما نیز فراتر اند.
نظریه ریسمان
نسخه پیشتاز نظریه ریسمان، جهانی چندگانه با ۱۰ به توان ۵۰۰ جهان موازی را پیشبینی میکند.
یعنی عدد یک با ۵۰۰ صفر جلویش، عددی بسیار بزرگ که اگر هر اتم در جهان قابل مشاهده ما، جهان خودش را داخلش داشته باشد و تمامی اتمهای آن زیرجهانها نیز اتمهایشان جهانهای خودشان را داشته باشند و شما این چرخه را دو بار نیز تکرار کنید، شما هنوز در کسر کوچکی از کل جهانها هستید.
اما هنوز این عدد کسر کوچکی از عدد روبرو است: بینهایت.
بعضی از فیزیکدانان معتقدند که دنباله فضا-زمان عیناً به بینهایت ختم میشود که شامل تعداد بیشماری از قلمروهایی تحت عنوان جهانهای پاکتی میشود که دارای ویژگیهای متفاوتیاند.
مغزتان این عظمت را درک میکند؟
نظریه کوانتوم نیز بدعت جدیدی به آن میافزاید. منظورم ایناست که این نظریه به همه ابهامات پاسخ داده است، اما درک کردن آن کار دشواری است.
برخی از فیزیکدانان معتقدند که فقط زمانی میتوانید آن را بهنتیجه برسانید که تعداد زیادی از جهانهای موازی را متصور شوید که هر لحظه بیشتر و بیشتر میشوند، و اغلب آن جهانها که بسیار به دنیای ما شبیه هستند، چندین نسخه مشابه شما را نیز خواهند داشت.
در یکی از این جهانها با افتخارات زیادی فارغالتحصیل میشوید و با کسی که آرزو دارید ازدواج میکنید، و در جهانموازی دیگر بخت خوبی ندارید.
اما دانشمندانی نیز هستند که خواهند گفت: ایدهی مزخرفی است و تنها پاسخ معنیدار برای تعداد جهانها، یک است. فقط یک جهان داریم.
حتی برخی از فیلسوفان ممکن است که ادعا کنند جهان ما فقط یک توهم است. خب، پس میتوانید هماکنون ببینید که حتی کوچکترین توافقی در نظریهها برای پاسخ به این سوال وجود ندارد. فقط میدانیم که پاسخ تعداد جهانها بین صفر و بینهایت است.
سوال بعدی:
-
چرا ما نمیتوانیم شواهدی از موجودات بیگانه بیابیم؟
جایی در بیرون آن جهان عظیم قطعاً باید تعداد زیادی از سیارههای دارای حیات باشد. اما چرا هیچ مدرکی برایش نداریم؟
خب، پرسش روبرو، پرسشی مشهور از انریکو فرمی در سال ۱۹۵۰ بود: «بقیه کجان؟»
نظریهپردازان تئوری توطئه معتقدند که یوفوها مدام در حال بازدیدمان هستند و گزارشان این حوادث پوشش داده نمیشود.
اما نظرشان متقاعد کننده نیست. اما یک معما مطرح میشود. در سالیان گذشته، تلسکوپ فضایی کپلر، هزاران سیاره در اطراف ستارههای نزدیک کشف کرده است.
اگر شما آن دادهها را واکاوی کنید، متوجه پانصد هزار میلیون سیاره فقط در کهکشان خودمان خواهید شد.
اگر یکی از هر ۱۰,۰۰۰ تا سیاره شرایط حیات را داشته باشد، هنوز پنجاه میلیون سیاره قابل حیات فقط در کهکشان راهشیری داریم.
پس معما این است که: زمین ما تا حدود ۹ میلیارد سال بعد از انفجار بزرگ وجود نداشته است. تعداد زیادی از سیارات دیگر شاید زودتر وجود داشتند و شانسی برای ایجاد حیات میلیاردها یا میلیونها سال زودتر از زمین را داشتند.
اگر فقط کمی از آنها حیات هوشمند را در خود جای دهد و آنها شروع به پیشرفت در تکنولوژی بکنند، این تکنولوژیها شاید میلیونها سال فرصت برای رشد پیچیدگی و قدرت پیداکردن خواهد داشت.
در زمین، ما شاهد رشد بسیار شتابدار تکنولوژی فقط در ۱۰۰ سال گذشته بودیم. در میلیونها سال، هوش فرازمینی قادر خواهد بود یک کهکشان را به تصرف خود در آورد.
شاید دستسازههای عظیمی برای تامین انرژی احداث میکند یا ناوگانی از سفینههای استعمارگر میسازد یا با مصنوعات حیرتانگیز آسمان شب را پر میکند.
بیگانگان حضور خودشان را عمدی یا غیر عمدی با امواج الکترومغناطیسی که استفاده میکند، لو خواهند داد.
اما ما هیچ مدرک متقاعد کنندهای برای هیچکدامشان نداریم. چرا؟
خب، چندین پاسخ احتمالی برای پرسش است، بعضیها کاملاً مبهم هستند. شاید یک تمدن فوقالعاده هوشمند کنترل کهکشان را بدست گرفته است و قوانین سکوت رادیویی را وضع کرده چون آنها از هرگونه رقیب بالقوه میترسند.
شاید هم آنها به این اندازه هوشمند نیستند، شاید هم تحولات شگفتانگیز آگاهی قادر به ساخت تکنولوژیهای پیچیدهای است که هرگز به ذهن ما نرسیدهاند.
پاسخهای فراوان امیدوارانه نیز وجود دارد. برای شروع، شاید به خوبی جستجو نکردیم و سرمایه گذاری کمی بر رویش کردهایم.
فقط کسر کوچکی از ستارگان در کهکشان ما به خوبی برای پیدا کردن نشانه سیگنالهای حیات واکاوی شدهاند.
شاید اصلا با ابزار صحیحی جستجو نمیکنیم. شاید با توسعه تمدنهای فرازمینی، آنها به سرعت تکنولوژیهای ارتباطی را کشف کردهاند که بسیار پیچیده و بهینهتر از امواج الکترومغناطیس ما هستند.
شاید تمامی راز این معما در دو چیز جدیدی است که به تازگی کشف شده اند: ماده تاریک یا انرژی تاریک، که به عنوان عامل عمده جرم جهان محسوب میشود.
شاید حتی در منظومه شمسی نیز بیگانگان وجود دارند و ما متوجهشان نیستیم. شاید بسیاری از ایدههای درون مغزمان نیز گونههایی از حیات بیگانگان هستند.
شاید زندگی زیستی در حال گذار از مرحلهای است. خب بههرحال در ۱۵ سال آینده، ما قادر خواهیم بود اطلاعات برگرفته از طیفسنجی سیاراتی را که به آنها خوشبینیم را بدست بیاوریم که در مورد حیات دوستی آن سیارات اطلاعاتی را افشا خواهد کرد.
در همین حال، پروژه ستی (جستجو برای هوش فرازمینی)، که هماکنون نیز دادههاش را برای عموم منتشر میکند، قدرت همکاری گسترده را برای ملحق شدن به جستجو خواهد گرفت.
اینجا در زمین، آزمایشی شگفتانگیز در حال تلاش برای ایجاد حیات از ابتدا است، زندگی بسیار متفاوت از آنچه که هماکنون ما به عنوان الگوهای DNA میشناسیم.
سخن آخر
تمامی اینها به ما در فهمیدن اینکه آیا جهان قادر به پذیرایی از حیاتهای دیگر بوده است یا فقط ما بودهایم، کمک خواهند کرد.
حقیقت اینکه ما فکر و خیال میکنیم و این سوالات را میپرسیم شاید به فهمیدن یکی از بزرگترین حقیقتها در مورد جهان منجر شود. خبر خوب آنکه جستجو برای فهمیدن و دانش هیچوقت کسلکننده نمیشود.
هر چقدر بیشتر میفهمیم، همانقدر دنیایی شگفتانگیز میبینیم و تمامی این احتمالات دیوانهوار، سوالات بی پاسخ هستند که ما را به پیشرفت میرسانند. پس، کنجکاور بمانید.
منبع: