کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم نوشتهی نادر ابراهیمی است که از سال ۱۳۴۵ توسط نشر روزبهان منتشر میگردد.
خلاصهای از کتاب بار دیگر شهری که دوست می داشتم
نادر ابراهیمی این کتاب را با ترجمهی آیهای از سورهی بلد آغاز میکند:
«به این شهر سوگند میخورم
و تو – ساکن در این شهری
و سوگند به پدر و فرزندانی که پدید آورد
که انسان را در رنج آفریدهایم.»
این کتاب، داستانی است گویای تعصب و عشق به زادگاه، در عین حال همراه با کوله باری از درد و رنج.
راوی، پسر کشاورزی است که از کودکی با هلیا، دخترِ خان، هم بازی بودهاند و عاشق یکدیگرند. آنها تصمیم به ازدواج میگیرند، اما خانوادههایشان مخالفت میکنند. به همین دلیل آن دو با هم فرار کرده و به ساحل چمخاله میروند تا بتوانند به دور از خانوادههایشان در کنار هم زندگی را از سر گیرند.
پس از مدتی، هلیا زیر بار سختیهای زندگی طاقت نیاورده و نزد خانوادهاش باز میگردد. مرد داستان در ابتدا حاضر به تسلیم نشده و هرگز نمیخواهد به زادگاهش باز گردد. او یازده سال بدون هلیا در چمخاله میماند، اما در نهایت تصمیم میگیرد تا به شهرش بازگردد…
درباره کتاب
این کتاب، دارای نثری موزون و شاعرانه بوده و میتوان گفت این اثر تقریبا به شعر شبیه است.
جالب است بدانید اسم دخترانه ی «هلیا»، اولین بارتوسط نادر ابراهیمی، با به هم ریختن واژهی «الهی» ساخته شد. سپس آن را در همین کتابش، بار دیگر شهری که دوست می داشتم ، به کار برد. وی پس از مدتی متوجه شد که واژهی «هلیو» در لاتین قدیم به معنای «خورشید» میباشد.
بعد از انتشار این کتاب، اسم هلیا در میان مردم رواج زیادی پیدا کرد و از جملهی نامهای ایرانی شناخته شد. نادر ابراهیمی، نام دختر بزرگش را نیز هلیا گذاشته است.
از جملهی نزدیکترین اسمهای لاتین به واژهی «هلیا»، می توان به اسمهای هلن، هلنا و هلینا اشاره نمود.
این کتاب شامل سه فصل است:
- بارانِ رؤیای پاییز
- پنج نامه از ساحل چمخاله به ستاره آباد
- پایانِ بارانِ رویا
مشخصات کتاب
- عنوان: بار دیگر شهری که دوست می داشتم
- نویسنده: نادر ابراهیمی
- انتشارات: روزبهان
- تعداد صفحات: ۹۹
نظر شما در مورد این کتاب چیست؟ از دیدن نظرات و نقدهای شما در مورد این کتاب خشنود خواهیم شد.